در گفت و گو با جام جم مطرح شد : خاطره‌بازی با صبح جمعه با شما

برای معرفی برخی هنرمندان كافی‌ است تنها یكی از فعالیت‌های ماندگارشان را نام ببریم تا مخاطب هزاران خاطره شیرین از هنرنمایی آنها را به یاد آورد. منوچهر آذری، پیشكسوت رادیو، از همین دست چهره‌های ماندگار عرصه صداست كه یك ایران برای دهه‌ها، صبح آدینه را با شیرین‌زبانی‌ها و شورونشاطی سپری كرده كه آذری با خود به برنامه «صبح جمعه با شما» می‌آورد.

1403/11/08
|
11:04

این هنرمند خستگی‌ناپذیر كه همیشه حرف دلش را بی‌تعارف می‌زند، در هشتمین دهه از عمر پربارش، همچنان عاشق فعالیت در رادیوست و هنوز در شبكه‌های صدای جمهوری اسلامی ایران برنامه اجرا می‌كند. آذری گرچه از عرصه تصویر دل‌خوشی ندارد، در فیلم و سریال‌های پرمخاطبی مانند «هزار دستان»، «كلاه قرمزی»، «آشپزباشی» و... نقش‌آفرینی كرده است.

رادیو طی سال‌ها برنامه‌های سرگرم‌كننده و خانوادگی متنوعی تولید كرده اما همچنان «صبح جمعه با شما» برای همه مخاطبان جایگاه دیگری دارد. فكر می‌كنید رمز موفقیت و ماندگاری این برنامه رادیویی چه بوده است؟
ما 14 نفر بودیم كه اوایل انقلاب اسلامی‌ به استخدام صداوسیما درآمدیم. آن زمان هنرپیشه‌ها را استخدام نمی‌كردند اما ما با فعالیت پررنگ و عاشقانه استخدام شدیم و تمام این سال‌ها به‌صورت مستمر در رادیو حضور داشتیم، تا این‌كه بالاخره بازنشسته شدیم. با وجود حضور در فیلم‌ها و سریال‌های گوناگون و اجرای برنامه‌های مختلف در رادیو اما در ذهن مخاطبان بیشتر به‌واسطه برنامه صبح جمعه با شما شناخته ‌شده‌ایم. حتما ماندگاری این برنامه دلایلی دارد؛ به‌نظرم، یكی از دلایل موفقیت صبح جمعه با شما این بود كه گروه نویسندگان قَدَری داشت. تولید یك برنامه جذاب در رادیو خوراك می‌خواهد. خوراك رادیو مانند تلویزیون تصاویر نیست كه به‌واسطه رنگ‌ولعاب و نمایش تصاویر گوناگون موجب جذب مخاطب شود. بلكه خوراك رادیو، متن نویسندگان است. از این‌رو، یكی از اصلی‌ترین عناصر هر برنامه رادیویی، نویسنده آن است. انواع داستان‌ها، مصاحبه‌ها، لطیفه‌ها و نمایشنامه‌های كمدی، خانوادگی، طنز، انتقادی و... می‌تواند یك برنامه رادیویی را شنیدنی كند و صبح جمعه با شما تلفیقی از تمام این موارد بود. در صبح جمعه با شما تعداد زیادی نویسنده مستعد و باهوش داشتیم كه هركدام با هزاران ایده به رادیو می‌آمدند. حسین ‌هاشمی، احمد شیشه‌گران، سعید توكل، جمشید مقدم،صادق عبداللهی و...؛همه این افرادباهم برای صبح جمعه باشما نویسندگی می‌كردند.با همكاری جمعی حدودا 10نفره از نویسندگان بسته‌هایی تهیه می‌شد كه هم مطالب طنز داشت،هم انتقادی و هم خانوادگی. مخاطب به‌دلیل همین ویژگی‌ها برنامه را می‌پسندید. حضور تماشاچی در استودیوی شماره هشت كه محل تولید برنامه بود، به ما انرژی مضاعفی می‌داد. حتی گروهی نوازنده هم به‌صورت زنده در استودیو حاضر می‌شدند و ما را همراهی می‌كردند. شنونده‌ها همراه با صدای خنده حضار در استودیو، در خانه‌های خودشان می‌خندیدند و احساس می‌كردند آنها هم كنار ما دررادیو حضور دارند. هر برنامه‌ای چنین ظرفیتی ندارد و ایجاد این نوع جذابیت‌های شنیداری، رابطه شنوندگان با برنامه را قوی‌تركرده بود. بزرگانی مانند منوچهر نوذری، پریچهر بهروان، علیرضا جاویدنیا، بیوك میرزایی، رضا عبدی و... به‌واسطه صبح جمعه با شما بیش ‌از پیش ماندگار شدند و برخی امروز از دنیا رفته‌اند. از همكاران واحد دوبله نیز همراهانی داشتیم، ازجمله شوكت حجت، شهلا ناظریان، حسین عرفانی، پرویز ربیعی، اصغر افضلی و... .هركدام از این هنرمندان صاحب‌نام، كوهی از دهه‌ها تجربه بودند واگرهریك ازآنها كوچك‌ترین خلاقیتی به خرج می‌داد، طبیعی بود كه خروجی صبح جمعه با شما تا این‌حد موفق و همه‌پسند بشود.آن زمان همه ما جوان و پر از شوق بودیم. كسی از سر اجبار سر كار نمی‌آمد، بلكه همه می‌خواستند در خلاقیت از هم جلو بزنند و حریف یكدیگر بودند. خاطرم است هرگاه تماشاچی در استودیو حضور داشت، آن‌قدر از انرژی مثبت آنها سرشار می‌شدم كه خودم هم باورم نمی‌شد این‌همه شور وهیجان درمن ازكجا آمده است.دیگران می‌گفتند:«آذری،بس‌كن!» آخر، بااین‌كه ساعت‌ها جنب‌وجوش داشتیم و دیالوگ می‌گفتیم، اصلا خستگی را متوجه نمی‌شدم. تهیه‌كننده ما، سعید توكل هم می‌دانست كه چه عشق و علاقه‌ای بین تمام اعضای گروه صبح جمعه با شما وجود دارد و همه ما را برای رسیدن به بهترین شكل اجرا همراهی می‌كرد.

رادیو یكی از رسانه‌های شنیداری است كه می‌تواند در آشنایی مخاطبان با ادبیات داستانی و كمك به افزایش سرانه مطالعه با تولید برنامه‌هایی مانند «راه شب» مؤثر واقع شود. برخی از همكاران شما ازجمله افرادی بودند كه در این برنامه حضور داشتند. نظرتان درخصوص تولید برنامه‌های ادبی و قصه‌محور در رادیو چیست؟
با این‌كه من تجربه حضور در راه شب را نداشتم؛ فكر می‌كنم این برنامه هم یكی از ماندگارترین و خاطره‌انگیزترین تولیدات صدای جمهوری اسلامی ایران است. در موفقیت راه شب هم عوامل مشخصی وجود داشت. هیچ برنامه‌ای در رادیو و تلویزیون بی‌دلیل مطرح نمی‌شود و مورد استقبال مخاطبان قرار نمی‌گیرد. به‌نظرم، راه شب با خلاقیتی كه به خرج داده بود، سعی كرد خلق مخاطب برای رادیو داشته باشد؛ یعنی به‌جای این‌كه تنها به شنوندگانی فكر كند كه در طول روز به رادیو گوش می‌كنند، ایده‌ای به میان آورد و برای افرادی تولید محتوا كرد كه در مشاغل خاصی با ساعات كاری متفاوت فعالیت می‌كنند. مثلا از اصلی‌ترین مخاطبان راه شب و قصه‌هایش، رانندگان ماشین‌های سنگین در جاده‌ها بودند. اگر آن زمان به تماس‌های تلفنی مخاطبان این برنامه گوش می‌دادید، متوجه می‌شدید كه طیف شنوندگان این برنامه بسیار جالب بوده است. گاهی پرستاران، آتش‌نشانان، راننده‌ها و... با برنامه تماس می‌گرفتند و از سختی شغل‌شان و سرگرم شدن با برنامه‌های رادیو در شب‌های طولانی می‌گفتند. رانندگان در دل جاده‌ها به قصه‌هایی كه از رادیو پخش می‌شد، گوش می‌دادند و سختی راه طولانی برای‌شان كمتر می‌شد. راه شب شنوندگان را نه ‌‌فقط با آثار ادبی آشنا می‌كرد، بلكه موجب آشنایی مخاطبان با اسامی ‌بسیاری از نویسندگان مهم دنیا می‌شد. این‌كه تماشاگران تا این‌ حد با یك برنامه ارتباط برقرار كنند، واقعا كار كوچكی نیست و نشان می‌دهد كه رادیو هنوز مخاطب دارد و انسان‌ها همچنان علاقه‌ دارند داستان و روایت‌های شنیداری را دنبال كنند.‌ از‌سوی دیگر با تولید یك برنامه استاندارد با محتوای غنی، می‌توان هر قشری را مخاطب برنامه‌های آموزنده كرد. من به‌كلی معتقدم در كار ما علاقه و اشتیاق حرف اول را می‌زند و هر اثری كه با این رویكرد ساخته می‌شود، به دل شنوندگان می‌نشیند. نگاه مدیران و فضای بازی كه برای هنرمندان ایجاد می‌كنند نیز در تداوم تولید آثار پرمخاطب اثرگذار است. رادیو رسانه محبوب مردم بوده و است. هیچ‌گاه فراموش نمی‌كنم كه گاهی یك گونی نامه داشتیم و شنوندگان در نوشته‌های‌شان ما را با ابراز مهر و لطف سخاوتمندانه خودشان شرمنده می‌كردند.

یكی دیگر از بخش‌های موفق كارنامه كاری شما، حضور در تولیدات تلویزیونی و سینمایی برای گروه سنی كودك و نوجوان است. چطور شد كه وارد این دست آثار نمایشی شدید؟
یكی از اصلی‌ترین دلایل ورود من به این آثار، همكار فقیدم، فرهنگ مهرپرور بود كه متأسفانه ناغافل از دنیا رفت. زنده‌یاد مهرپرور یكی از رفقای صمیمی و همپای من بود. اصلا اگر در آثار كودك و نوجوان هم حضور پیدا كردم به ‌شوق همراهی با مهرپرور بود. در سایر فعالیت‌های مربوط به بزرگسالان هم با مهرپرور همكاری داشتم و نه فقط در رادیو و برنامه صبح جمعه با شما، بلكه در سایر برنامه‌هایی كه دعوت می‌شدیم نیز همراه هم بودیم. امروز حتی برنامه‌های صحنه‌ای هم كم شده و دیگر كسی برای برگزاری چنین رویدادهایی از هنرمندان رادیو دعوت نمی‌كند، درحالی‌كه این نوع تولیدات نه‌ فقط برای بزرگسالان كه برای كودكان و نوجوانان هم جالب است. آن زمان با مهرپرور تعداد زیادی برنامه‌های صحنه‌ای مناسبتی هم اجرا كرده بودیم. من اگر كار كودك انجام می‌دادم، از سر اشتیاق به همكاری با مهرپرور بود ولی بعداز درگذشت او، طبیعتا حتی اگر پیشنهاد كار كودك داشتم هم نمی‌پذیرفتم، چراكه دیگر تمایلی برای این نوع كارها بدون وجود مهرپرور نداشتم.

با این‌كه شما از ستارگان وپیشكسوتان رادیو هستید؛تجربه بازی در مجموعه‌های تلویزیونی وسینمایی راهم دارید.با‌ این توصیف می‌توان گفت مدت‌هاست در تولیدات تصویری حضور پررنگی ندارید و بیشتر نقش‌آفرینی‌های شما در دنیای تصویر مربوط به سال‌های قبل است. علت این كم‌كاری چیست؟
گاهی وقت‌ها كسی فكر نمی‌كند ما حتی چطور زندگی می‌كنیم. مخارج معیشت یك انسان از كجا تأمین می‌شود؟ طبیعتا از شغلش. هنر من بازیگری جلوی دوربین و اجرا پشت میكروفن رادیو است. مدتی است كه با عباس محبی در رادیو فرهنگ، برنامه «این روستا برنده است» را به‌صورت زنده اجرا می‌كنیم كه پنجشنبه‌ها روی آنتن می‌رود. اگر ما تمایل یا توانایی انجام كار نداشتیم، آیا در سن بالا حاضر بودیم در رادیو، آن‌ هم به ‌صورت زنده روی آنتن برویم؟ واقعیت این است كه امروز در تولیدات تصویری، هر كسی آدم‌های خودش را دارد و فكر می‌كنم نمی‌خواهند ما كار كنیم. این درحالی است كه من همچنان هم به تولیدات تلویزیونی و سینمایی، هم به اجراهای رادیویی علاقه‌مندم و با این‌كه تا امروز با چهره‌های صاحب‌نامی در سینمای كشور كار كرده‌ام، به‌نوعی ما را كنار گذاشته‌اند. به همین دلیل فكر می‌كنم بیان این مشكلات تكراری شده است. وقتی در بازار مسگرها مدام می‌كوبند، آیا دیگر كسی صدای ما را می‌شنود؟! من كه بعید می‌دانم.

سه‌سوت با بداهه‌پرداز

یكی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد گروه صبح جمعه با شما، بداهه‌پردازی در اجرای بخش‌های نمایشی و روایت‌های طنزآمیز بود. با توجه ‌به این‌كه بداهه‌گویی حتما نیاز به مهارت، تسلط و توانایی هنرمند دارد؛ از این تجربه هم بگویید.
بداهه‌پردازی واقعا كارهركسی نیست.هنرمندانی كه به‌صورت بداهه شوخی وطنزهایی را رقم می‌زنند،قطعا برمحتوا وسلیقه مخاطب تسلط دارند. جز استعداد ذاتی،این توانایی از سال‌ها تجربه، عشق و علاقه به كار سرچشمه می‌گیرد ودرواقع، هنرمند پرورش‌یافته و مسلط به كار می‌تواندچنین خلاقیت‌های درلحظه‌ای داشته باشد. یكی ازهنرمندان رادیو كه در بداهه‌گویی درصبح جمعه با شما سنگ تمام می‌گذاشت، زنده‌یاد منوچهر نوذری بود. بین همكاران فقط من حریف بداهه‌پردازی‌های او می‌شدم. اگر نوذری یك شوخی بداهه‌ای را درنمایش‌ها مطرح می‌كرد،من هم شوخی او راادامه می‌دادم وطنز وشوخی‌ها اوج می‌گرفت وآنجا بود كه شنونده ما واقعا لذت می‌برد.چنین اتفاقی حقیقتا درهیچ برنامه رادیویی دیگری صورت نمی‌گرفت.بخشی ازبداهه‌گویی‌ها به‌واسطه وجود تماشاگر در استودیو شكل می‌گرفت.تماشاچی‌هاهم اهل دل بودند و گروه را دربخش‌های مختلفی مانند آوازخوانی و...همراهی می‌كردند و با خنده‌های‌شان تمام فضای استودیو گرم می‌شد.اصولاكسانی كه برای شركت دربرنامه صبح جمعه باشما به استودیوی رادیو می‌آمدند، به این فضاها علاقه داشتند و عموما تماشاچی‌های ما ذاتا انسان‌های بشاش، شوخ و طنازی بودند.گاهی این تماشاچی‌ها بودند كه با بیان جمله‌ای كوتاه در لحظه، به بداهه‌پردازی‌های ما كمك می‌كردند و ناخودآگاه ایده می‌دادند.

دسترسی سریع